نوشته شده توسط : محمدحسین علی - تاریخ : چهارشنبه 89/6/24 ساعت 12:42 ع
ببخشید آبجی چون فرصت نداره عکسارو سریع و نا مرتب گذاشته!
نوشته شده توسط : محمدحسین علی - تاریخ : یکشنبه 89/4/27 ساعت 3:33 ص
همه عکس ها شرح در تصویر است!
اینم خنده ی زیبای محمد حسین تقدیم به شما!
نوشته شده توسط : محمدحسین علی - تاریخ : چهارشنبه 89/4/16 ساعت 4:23 ع
این منم که پرسم کردن لای متکا ها!
حسین پرس شده" align="">
اینم برا همون محرمه است یکی از عکسام و قبلا دیدید!
اینجا هم آبجی طبق معمول لامپ و خاموش نمی کرد بخوابیم منم حالش و گرفتم!
اینم وقتیه تازه از حموم اومدم از دست این آبجی ها یه لحظه هم در امان نیستم که من!
این جا هم آماده شده بودم که از پیش آبجی طیبه برم آبجی میگه این کلاه خیلی بهم میاد!
اینم من وقتی عینک بابایی رو زدم!
نوشته شده توسط : محمدحسین علی - تاریخ : شنبه 89/4/12 ساعت 8:8 ع
اونی که سربند یا حسین داره منم اون یکی هم دوستم ابوالفضله!
اینم راهپیمایی 22 بهمن دیگه خسته شده بودم خوابم برده!
اینجا هم داشتم کیهان میخوندم که آبجی بی خبر عکسم و گرفته من نمی خواستم ریا بشه!
اینجا هم تعجب کردم دیگه!
اینجا هم در حال خندیدنم من به خوش رویی معروفم!
نوشته شده توسط : محمدحسین علی - تاریخ : شنبه 89/4/12 ساعت 7:50 ع
سلام
من برا اینکه بعضی ها فکر نکنند صحنه خالیه و سرباز کم اومدم بگم که هستم ان شاالله برای دفاع از ارزش ها!
چیه چرا تعجب کردید؟! خیلی حرفای بزرگونه زدم؟! آره خودمم فهمیدم خوب این به خاطر همنشینی با آبجی طیبه است دیگه!
همه تون رو دوست دارم امیدوارم کمکم کنید. تو پست بعد چندتا از عکسامو خواهید دید خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم.