سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از ساعت شش صبح بیدار شدم و با مامان و آبجی آماده شدیم راه افتادیم زودتر از آبجی طیبه ی تنبل رسیده بودیم تازه آبجی با اون کیفش که فقط یه تخت و کمدش جاش خالیه توش کلی وقتش هدر رفت! به قول خاله آلا :دی

 

محمد حسین کوچولو

این جا دیگه آبجی داشت مخم و می خورد!

محمد حسین کوچولو

 

این جا حرمه داشتم میگفتم صل علی محمد نایب مهدی آمد شعاری که پدر هر چی دشمنه در میاره!


محمد حسین کوچولو





      

وقتی زیادی کنجکاوی می کنم و آبجی طیبه این بلا رو سرم میاره!



آرامشش خیلی نازه غبطه می خورم به حالش!

محمد حسین کوچولو

تازه یاد گرفته انقدر قشنگ میگه نان نان!گیر سر هم زده دیگه!

محمد حسین کوچولو

اینجا هم داشت جلو آینه بازی می کرد!

محمد حسین کوچولو

 




      

 آقا محمد حسین خوش حال از رسیدن به هدف!

محمد حسین کوچولو




















محمد حس
ین به شدت ذوق زده است!

محمد حسین کوچولو





















محمد حسین قیافه ای محجوب و حق به جانب به خود می گیرد!


 محمد حسین کوچولو